ماهی کوچولو

 






Tuesday, August 19, 2003

روز مادر

مادر كلمه ايست كه توصيف آن كار مشكلی است. مقام مادر اينقدر بالاست كه بهشت زير پای اوست. هر چقدر از زحمات مادر قدردانی شود باز هم جبران نمی شود. چون مادر برای فرزندانش كارهای زيادی انجام می دهد كه قابل شمارش نيست وجبران ناپذير است.
ديروز من با دختر داييها به ترتيب اسم P,S,M و پسر خاله و پسر دايی R,E، همگی برای خريد كادوی روز مادر با هم قرار گذاشتيم. چون بزرگتری همراهمان نبود مجبور شديم به دايی ِ كوچيكم زنگ بزنيم تا با او بريم خريد. خيابونها مثل چی شلوغ بود. بالاخره با كلی زحمت تونستيم كادوهامون رو بخريم. قرار بر اين بود كه همه خونه ی مادربزرگم جمع بشيم. به مادر بزرگم هم گفتيم واسه يك ساعت از خونه بره بيرون تا ما بتونيم خونه رو تزئين كنيم. ما مان بزرگم يك نخل مصنوعي خيلي بزرگ داره ما هم همه ی كادوها رو به درخت آويزون كرديم. M از خونشون ستاره آورده بود. اونارم به درخت آويزون كرديم. بعدم تمام خونه رو پر بادكنك و شرشره كرديم خلاصه خيلي قشنگ شده بود. بعد برنامه ريختيم كه مامانا و مادر بزرگ، كادوهاشونو حدس بزنند. بعد زنگ زديم به همه ی ما مانا و گفتيم همه سر ساعت 30 /9 پايين ِ خونه مادر بزرگ با شند. خلاصه همه راس ساعت اومده بودند. برقا همه خاموش شد وكيك و شمعها رو هم رو ميز گذاشتيم. P دوربين فيلمبرداری دستش بود، منم برف شادي تو دستم بود. خلاصه در رو باز كرديم همه اومدن داخل خونه ومن اونارو زير برف شادی كردم و كلی با هورا و روزتان مبارك همراه بود. وقتی می خواستند كادوها رو باز كنند همه می گفتند كه بايد حدس بزنيد و بگيد كه چی هست. البته بچه های كوچولو كمك می كردند تا مامانا و مادر بزرگ درست حدس بزنند. مامان بزرگم كيف و پارچه و دو تا انگشتر كادو گرفت. ما مان M يك گردنبند و مامان E يك سكه و مامان P,S,R هم يك سكه گرفتند. وقتی به كادوی ما مانم رسيد من بهش گفتم يك كارت اينترنت دويست ساعتی گرفتم مامانم باورش شد چون سكه ا ی كه گرفته بودم بانكي بود و شناسنامه داشت. وقتي باز كرد ديد اشتباه حدس زده. خلاصه خيلي خوش گذشت جای همتون خالی بود. در آخرم اين روز بزرگ رو به همه مادران عزيز ايرانی تبريك مي گويم
.




فرستادن نظرات


آرشيو


دوستان

ستاره شرق
(English)ستاره شرق