ماهی کوچولو

 






Saturday, May 08, 2004

هر چی جلوتر میرم احساس پوچی بیشتری به من دست میده
انگار یکی می خواد منو بگیره
احساس ترس مثل اینکه دیگه هیچ راه فراری ندارم
صدای هزار نفرو می شنوم
صدای دودو قطار
صدای تصادف یک ماشین
صدای راه رفتن آدمی روی آسفالت جاده ی سیاه جادوگر
که منو طلسم کرده
حالا باید از اینجا فرار کنم
ولی چه جوری نمی دونم
چون سرما اینقدر در من نفوذ کرده
که توان راه رفتن ندارم




فرستادن نظرات


آرشيو


دوستان

ستاره شرق
(English)ستاره شرق