ماهی کوچولو

 






Wednesday, May 30, 2007


مرا با اين هوا آشناييت نيست
پريشان حالت و افسرده هستم
به پايم قفل و زنجير را كه بستند
توان راه رفتن را كه كاستند
از اين دنيا گريزانم،گريزان
به كنجي مي روم ساكت و خاموش
به درد و دل هايم مي دهم گوش
منم ديوانه ي خلوت نشين شب
منم فرياد رس اين جنگل بي رحم
كجايي بشنوي سوگ صدايم
به سوي آتش و خشم و غضب را




Monday, May 28, 2007


نيستي و ديگر دست خيالت ذهنم را نقش نمي زند
نيستي و ديگر صدايت در دلم طوفان به پا نمي كند
ياد خنده ي غم آلود وداع در من غوغايي به پا كرده
خاطرات مانند گل يخ زده ي حسرت به دل خاموش اند




فرستادن نظرات


آرشيو


دوستان

ستاره شرق
(English)ستاره شرق